رازهای کاراته
اعتماد به نفس مهمترین و اصلی ترین محور هنر کاراته بوده و از دیرباز مورد تاکید قرار گرفته است. "بودی دارما" مخترع هنرهای رزمی پس از اینکه 9 سال در یک غار به ذن (تفکر) پرداخت به این نتیجه رسید که رابطه بسیار تنگاتنگی بین جسم و روح وجود دارد به طوری که این ارتباط شدیدا تاثیرگذار بوده و غیر قابل چشم پوشیست. بنابراین برای تقویت روح و روان راهبان معبد شائولین یک روش جسمانی ابداع نمود. این روش در اصل تبدیل شده روش مبارزه حیوانات بود زیرا او معتقد بود "راز حرکات عالم در آدم و راه نبرد آدم در عالم را بیاموز" حیواناتی که بودی دارما از آنها آموخت اینها بودند مار ، ببر ، پلنگ ، درنا، میمون مست ، خرس، اژدها و...
اژدها همان روح و روان بود و در اصل اعتماد بنفس
شاگردان بودی دارما با انجام حرکات جسمانی علاوه بر قدرت بدنی از لحاظ معنوی نیز تقویت می شدند. که بعدها این روش به (طریقت دانایی) مشهور گردید
اما نکته اصلی کجا بود؟ آیا فقط حرکات بدنی باعث افزایش اعتماد بنفس می شد و یا چیز دیگری در کار بود؟ راز اصلی در تنفس نهفته بود و در اصل روشهای تنفسی گوناگون باعث تقویت روان می گردید . رازی که هزاران سال قبل توسط جادوگران و همچنین یوگا کشف شده بود. تنفسهای مشهور به یاما از قبیل پرانایاما و غیره
واقع مطلب این بود که "هرچه قدر دیافراگم گسترده تر و بزرگتر شود اعتماد بنفس بیشتر می شود" دلیلش را کسی نمی داند!
در زمان اشغال اوکیناوا توسط سامورائیها، کشاورزان و مردم جزیره برای دفاع از حق خود مجبور به یادگیری فنون رزمی از راهبان بودند اما این کشاورزان نه معلومات لازم برای یادگیری تمام فنون را داشتند و نه وقت کافی. راهبهای معبد شائولین بنابه صلاحدید خود چیزهایی را به مردم یاد دادند که کاربردی و چکیده هنرهای رزمی بود و به تبع مهمترین آن روشهای تنفسی را آموزش دادند.
کنگ فو راهبان دارای 73 هزار تکنیک و ترکیب و عکس العمل سازی بود و بیش از 70 روش تنفسی. اما این تعداد فن به حدود 1000 تکنیک و 3 روش تنفسی خلاصه گردیده و به نام کاراته (مبارزه با دستان خالی) مشهور گردید.
در بین 3 روش تنفسی کاراته ، تنفس "ایبوکی " عصاره تمام کنگ فو باستانی و کاربردی و بهترین تقویت کننده قدرت درونی و در نتیجه اعتماد به نفس است.
ایبوکی راز هنرهای رزمی و مظهر یین و یانگ و همچنین انرژی چی یا کی می باشد.
ایبو به معنی ماه و خورشید (مهشید) و کی به معنی انرژیست. ایبوکی یعنی نرمی و سختی ، آرام و خشن و ملایم و تند و یین و یانگ است.
دانستن ایبوکی بر هر رهرو طریقت دانایی واجب است.
روش انجام ایبوکی
برای انجام ایبوکی هوا به آرامی وارد ریه ها می گردد به طوری که صدای نفس نباید شنیده شود دستها به آرامی به صورت ضربدری به سمت شانه ها کشیده می شود یعنی دست راست به طرف شانه چپ و دست چپ به طرف شانه راست. با حرکت دستان به سمت بالا عمل دم انجام می شود.
بعد ازاینکه هوا کاملا وارد ریه ها شد دستها به مشت تبدیل می شود و هوا با فشار زیاد به قسمت شکم (دیافراگم) وارد شده و در عین حال از ته گلو خارج می شود تاکید می کنم هوا را چنان با فشار به سمت شکم می فرستیم که عضلات شکم سفت می گردد در عین حال که به شکم و دیافراگم فشار وارد می شود هوا از ته حلق شروع به خروج می کند (خروج تدریجی). دستان مشت شده به طرف پایین حرکت می کند. صدای بازدم بسیار بلند و قدرتیست. بازدم باید صدای نعره و یا خرناس یک ببر یا اژدها را بدهد.
کاراته کارها معمولا ایبوکی را در زیر آبشار و یا در داخل استخر (آب تا بالای سینه) انجام می دهند.
این تنفس سریعا به شما قدرت درونی داده و حتی بدن را گرم می کند. اگر یک خانم وقتی که مورد تهدید قرار گرفته است ایبوکی را سه بار انجام دهد سریعا قیافه ای ترسناک و خشن پیدا نموده و در عرض چند ثانیه تبدیل به یک ببر ماده می شود. بعد از انجام ایبوکی چنان آرامشی به شما می دهد که باورنکردنیست.
ایبوکی ملایم:
به این روش رقص هوا در شکم نیز می گویند .در این روش که الهام گرفته از ایبوکی است دم را انجام داده و وارد شکم نموده و سعی می کنیم هوا را در درون شکم حرکت دهیم سعی می کنیم تا شکم کاملا باد شده و بزرگ شود. تلاش می کنیم تا شکم بیش از پیش بزرگ تر شود. انگار که مسابقه بزرگ کردن شکم گذاشته اند. بعد به نرمی هوا را بیرون می دهیم. این عمل را سه بار یا بیشتر انجام بدید.
مقایسه " جوتسو" و "دو"
در این مقاله میخواهم مقلولات جوتسو و دو را به بحث بگذارم. معنی کلمه » جوتسو« یعنی... علم و یا متد. در هنرهای رزمی از آن به عنوان مجموعه تکنیکها و استراتژیهای به کار رونده در یک نبرد واقعی, یاد برده میشود. معنی کلمه » دو« یعنی راه . در هنرهای رزمی پسوند » دو« را برای نشان دادن اینکه, هدف اصلی تمرین بالا بردن و پرورش روحی و فکری فرد است, به کار میبرند.
بنابراین میشود این دو مفهوم را اینگونه تلقی کرد که: کاراته جوتسو یعنی به کار بردن کاراته در یک نبرد واقعی و کاراته دو یعنی تمرین کردن کاراته فقط برای پیشرفت اخلاقی و شخصیتی یک فرد. در سالهای اخیر اصطلاح کاراته دو مترادف شده است با کاراته بیفایده ای که به مقدار بسیار ناچیز و یا به طور کلی از استفاده از تکنیکها و روشهای مبارزه ای نهفته در کاتا عاجز میباشد. در واقع از کاراته کا ها به عنوان افراد فریب خورده ای که یک ورزش بچه گانه بی فایده را تمرین میکنند, یاد میشود. از طرفی دیگر افرادی که خود را کاراته جوتسو کا معرفی میکنند , در دید دیگران به عنوان افرادی دیوانه و خشن که عاشق خشونت هستند, نام برده میشوند.
به نظر من این افکار و گرایشات بسیار نگران کننده هستند. وهر دوی این نظرات محدود کننده و مضر برای کاراته میباشند. من معتقدم که این دو مفهوم هیچ تناقضی با یکدیگرنداشته و بلکه به یکدیگر بسیار وابسته و مکمل هم هستند. تمرین کردن فقط بر روی شیوه های رزمی کاراته , جوتسو به معنی اینست که ما فقط به دنبال تربیت جنگاوران خوب هستیم و تربیت شخصیتی و روحی آنان اهمیت خاصی ندارد. آیا به نظر شما درست است که به یک فرد با طبیعت خشن هنر رزمی آموخت؟ آیا شدت بخشیدن به این خصوصیات خشن فقط برای تربیت کردن یک مبارز برتر صحیح میباشد؟ اگر این فرد خشن از تعالیم رزمی شما در جهت ظلم کردن به ضعفا, پیران و یا حتی همسر خود استفاده بکند چطور؟ آیا به نظر شما درست است که این افراد به دلیل اینکه کاراته جوتسو تمرین میکنند هدفشان فقط پیروزی در نبرد باشد, صرف نظر از اینکه حریف چه کسی باشد؟ اگر تنها هدف در جوتسو برنده شدن باشد, پس بنابراین میتوان از آن دراعمال خلاف و جنایی نیز بهره برد.به نظر من و آدمهای قبل از من هم, کاراته را نباید اینگونه به کار برد. تا آنجا که حافظه مان به یاد دارد همیشه از زمانهای قدیم تقویت و تربیت شاگردان برای ارتقائ شخصیتشان از اهمیت بالایی در کاراته برخوردار بوده است. وقتی به بو بی شی (کتاب در مورد هنرهای رزمی و استراتژیهای نبرد ) نظری می اندازیم, میبینیم که در مورد از کار انداختن حریف در نبرد استراتژیهای فراوانی مورد بحث قرار گرفته میشود.و در همانجا موارد بسیاری نیز در وصف اخلاقیات و رسومی که یک رزمی کار باید داشته باشد یادآوری میگردد. ولی معتقد خالص به مفهوم دو چگونه است؟ بدیهیست که شما دیگر هیچ اهمیتی به اینکه چه مبارزی هستید, نمیدهید (که در واقع یک انتخاب بسیار نا مطمئن برای یک رزمی کار میباشد!). تنها دغدغه شما بهتر شدنتان به عنوان یک شخص است. منتها چگونه میتوان به این نکته رسید؟ آیا با تمرین مکرر کاتاها؟ با شرکت در مسابقه ها؟ با درجه و دان گرفتن؟ من مطمئنم که ما افراد بسیاری را میشناسیم که همه این کارها را کرده اند ولی هنوز انسانهای خوبی نیستند. به نظر من برای بهتر شدن و پیشرفت باید به تمامی ضعفهای خود واقف باشیم و تلاش کنیم که آنها را کاملا از بین ببریم. من مطمئن نیستم که هفته ای دو بار تمرین کردن و یه کم عرق ریختن این ضعفها را نمایان کند. پس چه باید کرد؟ نویسنده کتاب »کاراته:از مبتدی تا کمربند سیاه« , آقای پلی مینویسد: فرد هرگز نباید از یاد ببرد که کاراته شامل تمامی فنون و تکنیکها میباشد. در کاراته تمام تکنیکها مجاز میباشند. ضربه با دست , پا و سر و همچنین تکنیکهای خفه کردن, پرتاب کردن حریف و قفل کردن کتف و دست حریف. و این یکی از جذابیتهای کااته میباشد. در واقع حس تسلط براین تکنیک ها صلح درونی و آرامش را به ارمغان می آورد. تفکر تمرین کارته به معنای واقعی آن برای پیشرفت یک فرد, به طور مکرر در نوشتار اساتید قدیمی کاراته ذکر شده است. در کتاب »کاراته دو نیومون« نوشته استاد فوناکوشی میخوانیم:
کسانی که روح و فکرشان را بر اثر تمرینات مکرر کاراته و طرز فکر »هرگز تسلیم سختیها نشو« به مراحل والای پیشرفت
رسانده اند , هرگز در موقع واکنش دچار مشکل نخواهند شد. کسی که سالها برای آموختن یک ضربه مشت ویا لگد دردهای فیزیکی و فشارهای روحی را متحمل شده, قادر است از پس هر موقعیت مبارزه ای دشواری برآید. در مود چنین شخصی میتوان به راحتی گفت که وی کاراته واقعی را آموخته است.
با تمرینات واقعی و جدی , ضعفهای فیزیکی و فکری ما نمایان شده و بهتر میتوانیم در رفع و تصحیح کردنشان موفق شویم. وقتی که شما بر ترستان بوسیله مبارزه غلبه کنید میتوانید بر ترستان در زندگی روزمره نیز غلبه نموده و به رؤیاهایتان جامه عمل بپوشانید. وقتی که شما به دسیپلینی که تمرین کردن کاراته نیاز دارد دست یابید بر مشکلات زندگی خارج از دوجو نیز غلبه خواهید کرد. اگر بتوانید خشم خود را در حین کومیته کنترل کنید میتوانید در زندگی عادی خود نیز این خشم را که به روابط اجتماعیتان هم ممکن است صدمه بزند, کنترل کنید. اگر شما بتوانید بر ترس خود برای کومیته با بهترین فرد دوجو غلبه کنید, میتوانید در زندگی واقعی نیز از حق خود ودیگران در برابر ظالم دفاع کنید.
تمرین واقعی کاراته,جوتسو ضغفهایتان را بر ملا خواهد کرد. یک سن سئی خوب میتواند شما را در غلبه کردن بر این ضعفها یاری داده و در آن واحد به شما برای یک انسان بهتر شدن , یعنی دو نیز کمک کند. به زبان ساده جوتسو زیر بنای خانه و دو ساختمان خانه میباشد. بنابر این اگر تمام توجه یک فرد فقط معطوف جوتسو شود, از رسیدن به مراحل پیشرفته کاراته عاجز خواهد شد و از طرف دیگرا گر جوتسو را فراموش کرده و فقط به دو بپردازد, این خانه پایبست محکمی نخواهد داشت. در واقع چگونه میتوان به مراحل پیشرفته رزم و مبارزه دست یافت وقتیکه هرگز آنها را تجربه نکرده اید؟ به اعتقاد من کاراته واقعی یعنی آنقدر در جوتسو پیشرفت کنیم که در نهایت به دو برسیم. کسانی ممکن است بگویند: اگر غایت و هدف رسیدن به درجات عالی مبارزاتیست, چرا باید به دو رسید؟ خب این تصمیمگیری به عهدۀ خود شماست. ولی وقتی که من سالها تمرین کاراته خود را تجزیه و تحلیل میکنم به این سؤال بر خواهم خورد که: آیا یادگیری فن لگد زدن و مشت زدن وغیره باارزش ترین چیزبرای من بوده است؟ و یا اینکه یادگیری غلبه کردن بر خصوصیات بد اخلاقی مثل حسادت,عصبانیت و یا ترس؟ و یا پیدا کردن دوستانی صادق و وفادار در کاراته؟ من به جرئت میتوانم بگویم که تاثیرات اخلاقی کاراته بر شکل گیری شخصیت من بسیار با ارزشتر از فنون مبارزه ای که آموخته ام, بوده است.
کاراته واقعی از هر دو این مفاهیم جوتسو و دو تشکیل شده است. ما حتما باید در تمرین و به کارگیری تکنیکهای هنر کاراته کوشا باشیم بطوریکه در مواقع ضروری بتوانیم از خود و دیگران دفاع کنیم این یعنی جوتسو!. از طرفی دیگر باید تلاش کنیم که نکات ضعف و قدرت خود را شناخته ودر جهت تعالی شخصیتمان حرکت کنیم. به این ترتیب میتوانیم به همنوعان خود نیز کمک کرده و به آمال و آرزوهایمان در زندگی برسیم واین یعنی دو
کاراته نی سن ته ناشی
شاید هیچ جمله ژاپنی به اندازه " کاراته نی... سن ته ناشی " در بین کاراته کاهای دنیا معروف نباشد . ترجمه مستقیم این جمله یعنی :" در یک مبارزه هیچگاه یک کاراته کا نباید آغاز کننده تکنیک تهاجمی باشد " . این جمله اولین بار توسط گیچین فوناکوشی , بنیانگذار سبک شوتوکان به دنیای خارج از اوکیناوا معرفی شد. این جمله در واقع یکی از 20 اصول فلسفه کاراته استاد فوناکوشی شد (نی جو کون) . از آنجا که این جمله نزد استاد فوناکوشی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بود , وی در مقاله ای که در سال 1935 منتشر کرد از این جمله به عنوان عصاره اصلی کاراته دو یاد نمود (کاراته نو هاناشی 65). اساتید دیگرنیز از جمله استاد» ناگامینه« بنیان گذار »ماتسوبایاشی ریو« و استاد »ناکایاما« با این نظریه که این جمله اساس و بنیاد کاراته دو میباشد موافق بودند. استاد »ناکایاما« در این زمینه میگوید : اغراق نیست اگر بگوییم که این جمله به صورت مختصر روح کاراته دو را تشریح میکند. با توجه به اهمیت این جمله در بین اساتید بزرگ کاراته بسیار بجاست که کاراته کاهای جدی به دنبال تجزیه و تحلیل درست این جمله باشند
دیدگاهای متفاوت
ایان آبر نتی رزمی نویس انگلیسی میگوید : اولین باری که در یک مقاله کاراته سخن از »حمله پیشگیرانه«را به میان آوردم , بسیاری از خوانندگان مقاله عنوان کردند که بر طبق جمله »کاراته نی سنته ناشی « نباید آغازگر حمله بود. نویسنده رزمی نویس دیگری به نام » آنتونیو بوستیلو« میگوید : بارها شنیده ام که مربیان کاراته به شاگردانشان میگویند , اول منتظر حمله حریف باشید! وبرای تأیید حرفشان میگویند که تمامی کاتاهای کاراته نیز با دفاع شروع میشوند
اساتید چه گفته اند؟
کوهاکو ایوای نویسنده کتاب »سلاحهای مخفی« در این زمینه 4 استاد بزرگ را نام میبرد: فوناکوشی , مابونی, میاگی و موتوبو. "جنگاورانی که کاراته جوتسو را به ژاپنیها معرفی کردند". موضوعی که میتواند کاراته کاها را متعجب کند اینست که این اساتید چگونه این جمله را تجزیه و تحلل کرده اند
چوجون میاگی (بنیانگذار گوجوریو
)
تا آنجایی که نویسنده این مقاله اطلاع دارد 3 مقاله منتشر شده از استاد میاگی در دست میباشد : گوجوریو کنپو, هو گوجو دنتو, کاراته دو گای ستسو. در دو مقاله اول که در سال 1932 و 1942 چاپ شد هیچ اشارهای به جمله »کاراته نی سنته ناشی « نشده ولی در مقاله سوم کاراته دو گای ستسو, اشاره بسیار مختصری به این جمله گردیده که شاید کمک زیادی به شناخت دیدگاه استاد میاگی به موضوع بحث نکند ولی عنوان آن خالی از لطف نمیباشد:
از زمانهای قدیم سینه به سینه نقل شده است که تعالیم کاراته بر روی اصل دفاع شخصی و پرورش روح و »کاراته نی سنته ناشی « متمرکز بوده است. اینجانب به شخصه شاهد بوده ام که چگونه این اصول نادیده گرفته میشوند . هر چند به مرور زمان به خصوص در تعلیم نیروی پلیس مقداری از تناقضات به مرور تصحیح شده و بالانس واقعی در این راه پیدا شده است.
اعتقاد من این است که »مشت« و »زن« یکی میباشند. این دو به همراه یکدیگر خالق خرد خواهند بود و خرد, برتر از زور بازو میباشد. همه ما باید در پیش بردن روح کاراته »بودو« کوشا باشیم.
چوکی موتوبو
استاد موتوبو در مقاله ای که در سال 1932 به نام » واتاشی کاراته نو جوتسو « (کاراته جوتسوی من!) منتشر نمود به طور مستقیم نظر خود را درباره اصل »کاراته نی سنته ناشی « عنوان میکند :
کسانی که از این جمله, مفهوم :" در یک مبارزه هیچگاه یک کاراته کا نباید آغاز کننده تکنیک تهاجمی باشد " را استنباط میکنند به سختی درا شتباه هستند. انتظار من البته از کاراته کاها این است که بدانند که هدف اصلی تمرین پرورش روح و بدن و پیرو راه بودو بودن است. هرگز نباید از کاراته برای آسیب زدن به دیگران بدون دلیل موجه استفاده کرد. اما اگر شما متوجه شوید که حریف شما 100% قصد حمله و آسیب زدن را به شما دارد, درنگ کردن به هیچ وجه جایز نیست. به نظر من مهمترین چیز در یک مبارزه به دست گرفتن کنترل مبارزه به نفع خود و مغلوب کردن حریف میباشد و این امر با آغاز حمله اولیه و با سرعت میسر میشود. به همین دلیل در یک مبارزه شما باید آغازگر حمله باشید و این امر را همیشه به خاطر بسپارید.
فرزند استاد موتوبو , » چو سی موتوبو« داستانی را از یکی از شاگردان پدرش به نام » چوزو ناکاما « نقل میکند که نشانگر دیدگاه استاد موتوبو به اصل »کاراته نی سنته ناشی « میباشد. ناکاما میگوید:
در یکی از جشنهایی که موتوبو در سن 70 سالگیش شرکت کرده بود , ناگهان یکی از شاگردان قدیمی که از دوجو اخراج شده بود با یک چاقو ظاهر میشود و موتوبو را تهدید میکند. وی چاقو را روی میزی که موتوبو نشسته بود میکوبد و فریاد میزند: من هرگزدر این مبارزه شکست نخواهم خورد!. بعد از انکه استاد موتوبو تمام تلاش خود را انجام میدهد که وی را از شروع این نبرد بر حذر دارد و نتیجه ای عایدش نمیشوداز او میپرسد: آیا واقعا میخواهی که باا ین چاقو به من حمله ور شوی؟ شاگرد قدیمی میگوید :البته حتما! استاد میگوید بسیار خوب ولی در اینجا نه برویم بیرون از خانه. شاگرد اخراجی چاقو را بر میدارد و به سمت در خروجی حرکت میکند. نزدیک در که میشوند , استاد موتوبو از پشت با یک لگد کمرش را میشکند
.
کنوا مابونی (بنیانگذار شیتو ریو
)
استاد مابونی مقالات و کتابهای زیادی از خود به جای گذارده است. یکی از این کتابها که با همکاری یکی از دوستانش گنوا ناکازونه نوشته شده کتاب » کوبو کنپو کاراته دو نیو مون « میباشد . استاد پاول مک کارتی , محقق کاراته در این مورد مینویسد:
به جرئت میتوان گفت که این اثر بهترین نوشته استاد میباشد . یک اثر استادانه و کم نظیر. بسیار تعجب بر انگیز است که این اثر خارق العاده تا به حال به انگلیسی ترجمه نشده است.
در فصل 10 این کتاب " فهم درست و نادرست اصل »کاراته نی سنته ناشی « " استاد مابونی میگوید:
در کاراته اصل »کاراته نی سنته ناشی « وجود دارد که به کاراته کاها می آموزد چگونه با اطرافیان خود رفتار نموده و از کاراته در جهت ظلم وستم کردن به دیگران استفاده نکنند . در این میان دو گروه وجود دارند که درک اشتباهی از این جمله دارند. گروه اول که کاراته کا نیستند معتقدند که رمز پیروزی در هر مبارزه ای, حمله کردن به دیگران و متهاجم بودن میباشدو حالت انفعالی » نی سنته ناشی « کاملا مغایربا بودو ژاپنی میباشد. این دسته کاملا مفهوم و روح بودو را که برقراری صلح و آرامش میباشد را فراموش کرده و از درک مفهوم اقعی بودو ژاپنی که انسانها را از متهاجم و متجاوز بودن بر حذر میدارد, عاجز هستند. گروه دوم کاراته کاهایی هستند که این جمله را به درستی تجزیه و تحلیل نکرده و آنرا کورکوانه و کلمه به کلمه ترجمه و پیروی میکنند. این گروه باید متوجه باشند که وقتی مهاجمی قصد بر هم زدن صلح و آرامش و هارمونی جامعه رادارد باید به هر نحوی او ا متوقف کرد حتی اگر به قیمت این باشد که شما آغازگر حمله باشید . این حرکت هیچگونه مغایرتی با اصل »کاراته نی سنته ناشی « ندارد. از لحاظ استراتژی مبارزه بسیار عاقلانه است که از تاکتیک »سن نو سن« بهره جست و در حمله کردن پیشدستی کرد.
موسیقی در کاراته
ورزش و هنجارهای اخلاقی
بحث ورزش و اخلاق از زوایای مختلفی قابل بحث است و می توان جنبه های فرهنگی ، تربیتی، انسانی، تاریخی و حتی مردم شناختی آن در فرهنگ عامه از گذشته تا امروز را مورد بررسی قرار داد. ما اخلاق حرفه ای را تا حدی بخشی از اخلاق شهروندی می دانیم و معتقدیم که اخلاق حرفه ای با اخلاق ورزشی و انسانی ارتباط دارد؛ هر چند هر یک از اینها بر اساس هنجارهای جمعی پذیرفته شده، با یکدیگر متفاوتند.
در ورزش، مرحله نخست اخلاق حرفه ای وجود دارد که در آن، بازیکنان بر اساس مقررات موجود بازی کرده و هیچ کس از قوانین تخطی نمی کند. این بازی و رفتار منصفانه نام می گیرد.
مرحله دوم، اخلاق جوانمردانه است که در مواقعی، یک بازیکن یا یک تیم به تیم یا بازیکن مقابل امتیازی می دهد.
مرحله سوم، رفتار پهلوانانه شناخته می شود که عمیق تر از دو دسته قبلی بوده و تا جایی پیش می رود که ممکن است در اثر آن، بازی به تیم مقابل واگذار شود. طبق نظریاتی که در تاریخ نقلی و عقلی هم وجود دارد، رفتار پهلوانانه به واسطه روح ورزشکاری بازیکنان، تماشاچی ها و دیگر عوامل، به اجتماع نیز منتقل شده و در عرصه فعالیت های اجتماعی هم نوعی فداکاری و امتیاز دادن به دیگران شناخته می شود.
در تقسیم بند ها در رابطه با رفتار اخلاقی یا قانونی بازیکن، سه سطح مختلف وجود دارد. به عنوان مثال، گاهی بازیکن به دلیل ترس از جریمه خلاف نمی کند که این از نظر مدارج اخلاقی، پایین ترین سطح قرار دارد. در حالت دیگر، بازیکن معتقد است که باید حق دیگران را رعایت کرد و به همین دلیل خلاف نمی کند اما در سومین حالت، بازیکن به این آگاهی و باور می رسد که اگر حقی را رعایت نکند، به یک نظام و سیستم توهین کرده است.
نگرش نخست، مبتنی بر ارگانیسم است که در آن، انسان به مثابه ارگانی مورد بررسی قرار می گیرد که در مقابل محرک ها پاسخ می دهد. او معمولاً نوعی رفتار حرکتی داشته و قابلیت کسب مهارت های رقابتی را نیز دارد؛ تا حدی که به صورت پیشرفته عمل کرده و به توصیف رفتار خود می پردازد. رویکرد دوم، مبتنی بر ماشینیسم است. در این رویکرد، انسان به مثابه ماشینی تلقی می شود که سیستم عصبی اصلی ترین سیستم مسلط بر رفتار و حرکت او را تشکیل داده و رفتارها و مهارت های حرکتی وی را تنظیم می کند. بر اساس این رویکرد، در دنیای امروز، محرک های شرطی و غیر شرطی بر ورزش و محرک های ورزشی کاملاً مسلط می شود و حتی گاه محرک های غیر شرطی مثل شهرت و پول گوی سبقت را از محرک های شرطی مانند شهوت و غذا می ربایند.
نظریه سوم در این رابطه، از دو تئوری قبلی عبور می کند ولی آنها را نادیده نمی گیرد. بر اساس این نظریه، با وجود تأثیر گذاری زیاد محرک های شرطی و غیر شرطی در رفتار انسان، اخلاق نیز نقش قابل توجهی را در این زمینه ایفا می کند. بر اساس این نظریه، انسان به مثابه ماشینی است که اعصاب مهم ترین سیستم او را تشکیل می دهد؛ اما با این وجود، این تئوری مبتنی بر سمبولیسم یا نمادسازی است و بحث اخلاق را مطرح می کند که بر اساس آن، انسان نه فقط از نظر کمی و کیفی و نه فقط در برخی بخش های موجودیت خود، بلکه به کلی به لحاظ ماهوی با حیوان فاصله دارد. در نگرش سمبولیسم، انسان نمادساز است و آن چه با نمادهایی مانند هنر، تعلیم و تربیت، تاریخ و همچنین زبان می سازد، در جهت انتقال احساس و ادراک او صورت می گیرد.
وقتی در ورزش اخلاق را تعریف می کنیم، باید منابع و فلسفه آن را نیز بشناسیم و مورد توجه قرار دهیم. این در حالی است که زمانی که ورزش در بردگرایی و با هدف کسب پول و شهرت خلاصه می شود، دیگر بحث از اخلاق موضوعیتی ندارد. در ورزش رقابتی، مربی کاری به تفکر و اخلاق بازیکن ندارد. بدین ترتیب، گفته می شود که ورزش و ارزش در دنیای امروز تناسب و پیوند چندانی با هم ندارند. این در حالی است که در چنین شرایطی، دانشگاه و رسانه، هر یک به سهم خود، باید به مسئله اخلاق در ورزش پرداخته و در این زمینه فرهنگ سازی کنند.
در مورد رعایت یا عدم رعایت اخلاق و هنجارهای اخلاقی، دو دسته نظریه جامعه شناختی وجود دارند؛ نخست، نظریه فایده گرایان که هنجارهای اخلاقی را تابع مفاسد یا مصالحی در پس آنها می داند و بر این اساس معتقدند که اخلاق و هنجار دائمی معنا ندارد. اگر هنجاری برای جامعه مفید باشد، اخلاقی بوده و اگر ضرر داشته باشد، غیر اخلاقی است. این در حالی است که دسته دوم نظریات، هنجارهای اخلاقی را به عنوان نوعی تکلیف معرفی می کنند و اغلب آن را مبتنی بر حکمتی می دانند که وجود آنها را الزام آور می کند.
بر اساس آن چه گفته شد، باید دید در جامعه ما کدام یک از وجوه تعهدآور اخلاق ضعیف شده که اخلاقیات رو به افول رفته است. بدین ترتیب و در همین راستا، می توان علت افول اخلاق ورزشی و اخلاق حرفه ای را هم مورد بررسی قرار داد. از سوی دیگر، باید در نظر داشت که اخلاق حرفه ای در ورزش می تواند در اخلاق عمومی هم تأثیرگذار باشد.