مقایسه " جوتسو" و "دو"
در این مقاله میخواهم مقلولات جوتسو و دو را به بحث بگذارم. معنی کلمه » جوتسو« یعنی... علم و یا متد. در هنرهای رزمی از آن به عنوان مجموعه تکنیکها و استراتژیهای به کار رونده در یک نبرد واقعی, یاد برده میشود. معنی کلمه » دو« یعنی راه . در هنرهای رزمی پسوند » دو« را برای نشان دادن اینکه, هدف اصلی تمرین بالا بردن و پرورش روحی و فکری فرد است, به کار میبرند.
بنابراین میشود این دو مفهوم را اینگونه تلقی کرد که: کاراته جوتسو یعنی به کار بردن کاراته در یک نبرد واقعی و کاراته دو یعنی تمرین کردن کاراته فقط برای پیشرفت اخلاقی و شخصیتی یک فرد. در سالهای اخیر اصطلاح کاراته دو مترادف شده است با کاراته بیفایده ای که به مقدار بسیار ناچیز و یا به طور کلی از استفاده از تکنیکها و روشهای مبارزه ای نهفته در کاتا عاجز میباشد. در واقع از کاراته کا ها به عنوان افراد فریب خورده ای که یک ورزش بچه گانه بی فایده را تمرین میکنند, یاد میشود. از طرفی دیگر افرادی که خود را کاراته جوتسو کا معرفی میکنند , در دید دیگران به عنوان افرادی دیوانه و خشن که عاشق خشونت هستند, نام برده میشوند.
به نظر من این افکار و گرایشات بسیار نگران کننده هستند. وهر دوی این نظرات محدود کننده و مضر برای کاراته میباشند. من معتقدم که این دو مفهوم هیچ تناقضی با یکدیگرنداشته و بلکه به یکدیگر بسیار وابسته و مکمل هم هستند. تمرین کردن فقط بر روی شیوه های رزمی کاراته , جوتسو به معنی اینست که ما فقط به دنبال تربیت جنگاوران خوب هستیم و تربیت شخصیتی و روحی آنان اهمیت خاصی ندارد. آیا به نظر شما درست است که به یک فرد با طبیعت خشن هنر رزمی آموخت؟ آیا شدت بخشیدن به این خصوصیات خشن فقط برای تربیت کردن یک مبارز برتر صحیح میباشد؟ اگر این فرد خشن از تعالیم رزمی شما در جهت ظلم کردن به ضعفا, پیران و یا حتی همسر خود استفاده بکند چطور؟ آیا به نظر شما درست است که این افراد به دلیل اینکه کاراته جوتسو تمرین میکنند هدفشان فقط پیروزی در نبرد باشد, صرف نظر از اینکه حریف چه کسی باشد؟ اگر تنها هدف در جوتسو برنده شدن باشد, پس بنابراین میتوان از آن دراعمال خلاف و جنایی نیز بهره برد.به نظر من و آدمهای قبل از من هم, کاراته را نباید اینگونه به کار برد. تا آنجا که حافظه مان به یاد دارد همیشه از زمانهای قدیم تقویت و تربیت شاگردان برای ارتقائ شخصیتشان از اهمیت بالایی در کاراته برخوردار بوده است. وقتی به بو بی شی (کتاب در مورد هنرهای رزمی و استراتژیهای نبرد ) نظری می اندازیم, میبینیم که در مورد از کار انداختن حریف در نبرد استراتژیهای فراوانی مورد بحث قرار گرفته میشود.و در همانجا موارد بسیاری نیز در وصف اخلاقیات و رسومی که یک رزمی کار باید داشته باشد یادآوری میگردد. ولی معتقد خالص به مفهوم دو چگونه است؟ بدیهیست که شما دیگر هیچ اهمیتی به اینکه چه مبارزی هستید, نمیدهید (که در واقع یک انتخاب بسیار نا مطمئن برای یک رزمی کار میباشد!). تنها دغدغه شما بهتر شدنتان به عنوان یک شخص است. منتها چگونه میتوان به این نکته رسید؟ آیا با تمرین مکرر کاتاها؟ با شرکت در مسابقه ها؟ با درجه و دان گرفتن؟ من مطمئنم که ما افراد بسیاری را میشناسیم که همه این کارها را کرده اند ولی هنوز انسانهای خوبی نیستند. به نظر من برای بهتر شدن و پیشرفت باید به تمامی ضعفهای خود واقف باشیم و تلاش کنیم که آنها را کاملا از بین ببریم. من مطمئن نیستم که هفته ای دو بار تمرین کردن و یه کم عرق ریختن این ضعفها را نمایان کند. پس چه باید کرد؟ نویسنده کتاب »کاراته:از مبتدی تا کمربند سیاه« , آقای پلی مینویسد: فرد هرگز نباید از یاد ببرد که کاراته شامل تمامی فنون و تکنیکها میباشد. در کاراته تمام تکنیکها مجاز میباشند. ضربه با دست , پا و سر و همچنین تکنیکهای خفه کردن, پرتاب کردن حریف و قفل کردن کتف و دست حریف. و این یکی از جذابیتهای کااته میباشد. در واقع حس تسلط براین تکنیک ها صلح درونی و آرامش را به ارمغان می آورد. تفکر تمرین کارته به معنای واقعی آن برای پیشرفت یک فرد, به طور مکرر در نوشتار اساتید قدیمی کاراته ذکر شده است. در کتاب »کاراته دو نیومون« نوشته استاد فوناکوشی میخوانیم:
کسانی که روح و فکرشان را بر اثر تمرینات مکرر کاراته و طرز فکر »هرگز تسلیم سختیها نشو« به مراحل والای پیشرفت
رسانده اند , هرگز در موقع واکنش دچار مشکل نخواهند شد. کسی که سالها برای آموختن یک ضربه مشت ویا لگد دردهای فیزیکی و فشارهای روحی را متحمل شده, قادر است از پس هر موقعیت مبارزه ای دشواری برآید. در مود چنین شخصی میتوان به راحتی گفت که وی کاراته واقعی را آموخته است.
با تمرینات واقعی و جدی , ضعفهای فیزیکی و فکری ما نمایان شده و بهتر میتوانیم در رفع و تصحیح کردنشان موفق شویم. وقتی که شما بر ترستان بوسیله مبارزه غلبه کنید میتوانید بر ترستان در زندگی روزمره نیز غلبه نموده و به رؤیاهایتان جامه عمل بپوشانید. وقتی که شما به دسیپلینی که تمرین کردن کاراته نیاز دارد دست یابید بر مشکلات زندگی خارج از دوجو نیز غلبه خواهید کرد. اگر بتوانید خشم خود را در حین کومیته کنترل کنید میتوانید در زندگی عادی خود نیز این خشم را که به روابط اجتماعیتان هم ممکن است صدمه بزند, کنترل کنید. اگر شما بتوانید بر ترس خود برای کومیته با بهترین فرد دوجو غلبه کنید, میتوانید در زندگی واقعی نیز از حق خود ودیگران در برابر ظالم دفاع کنید.
تمرین واقعی کاراته,جوتسو ضغفهایتان را بر ملا خواهد کرد. یک سن سئی خوب میتواند شما را در غلبه کردن بر این ضعفها یاری داده و در آن واحد به شما برای یک انسان بهتر شدن , یعنی دو نیز کمک کند. به زبان ساده جوتسو زیر بنای خانه و دو ساختمان خانه میباشد. بنابر این اگر تمام توجه یک فرد فقط معطوف جوتسو شود, از رسیدن به مراحل پیشرفته کاراته عاجز خواهد شد و از طرف دیگرا گر جوتسو را فراموش کرده و فقط به دو بپردازد, این خانه پایبست محکمی نخواهد داشت. در واقع چگونه میتوان به مراحل پیشرفته رزم و مبارزه دست یافت وقتیکه هرگز آنها را تجربه نکرده اید؟ به اعتقاد من کاراته واقعی یعنی آنقدر در جوتسو پیشرفت کنیم که در نهایت به دو برسیم. کسانی ممکن است بگویند: اگر غایت و هدف رسیدن به درجات عالی مبارزاتیست, چرا باید به دو رسید؟ خب این تصمیمگیری به عهدۀ خود شماست. ولی وقتی که من سالها تمرین کاراته خود را تجزیه و تحلیل میکنم به این سؤال بر خواهم خورد که: آیا یادگیری فن لگد زدن و مشت زدن وغیره باارزش ترین چیزبرای من بوده است؟ و یا اینکه یادگیری غلبه کردن بر خصوصیات بد اخلاقی مثل حسادت,عصبانیت و یا ترس؟ و یا پیدا کردن دوستانی صادق و وفادار در کاراته؟ من به جرئت میتوانم بگویم که تاثیرات اخلاقی کاراته بر شکل گیری شخصیت من بسیار با ارزشتر از فنون مبارزه ای که آموخته ام, بوده است.
کاراته واقعی از هر دو این مفاهیم جوتسو و دو تشکیل شده است. ما حتما باید در تمرین و به کارگیری تکنیکهای هنر کاراته کوشا باشیم بطوریکه در مواقع ضروری بتوانیم از خود و دیگران دفاع کنیم این یعنی جوتسو!. از طرفی دیگر باید تلاش کنیم که نکات ضعف و قدرت خود را شناخته ودر جهت تعالی شخصیتمان حرکت کنیم. به این ترتیب میتوانیم به همنوعان خود نیز کمک کرده و به آمال و آرزوهایمان در زندگی برسیم واین یعنی دو